به احتمال خیلی زیاد برای همه پیش آمده وقتی هدفی برای خود در نظر گرفتهاند و برای رسیدن به آن در تلاشند بهصورت پیش بینی نشده، موضوعی مانع ادامهی مسیر شود. مثل چوبی که قدیمیها میگفتند لای چرخ گیرکرده است.
در چنین شرایطی تکلیف چیست؟
رها کردن هدف و به فکر هدفی دیگر بودن؟ که البته هیچ تضمینی وجود ندارد در مسیر هدف جدید به مانعی برخورد نکنیم؛
یا به نحو موثری با موضوع مواجه شدن و از سر راه برداشتنش؟
نمی توان بهصورت مطلق گفت فقط یکی از این دو راه درست است و دیگری غلط.
هیچ راهکار مطلقی وجود ندارد و هر فردی بسته به شرایط و زیرکی خود می تواند دستبهکار شود.
من قصد ندارم در این مقاله راه درست را برای شما شرح دهم. آنچه دغدغه من برای نوشتن شد شناخت راه غلطی است که متاسفانه اکثر افراد در چنین شرایطی انتخاب می کنند و شاید به نظرشان راه درست باشد.
اینکه بدون تلاش یا حتی با تلاشی بسیار کم به خود میقبولانند که توان مقابله با مشکل به وجود آمده را ندارند و تصمیم میگیرند هدفی که با کلی ذوق و شوق برای خود انتخاب کرده بودند را رهاکنند.
بهنظرتان چه چیزی باعث میشود عدهی زیادی اینگونه رفتار کنند و همیشه بیشتر اهدافشان را فقط بهعنوان یک آرزو در ذهن داشته باشند؟
روحیهی مقاومت و مبارزه، مثل تمام امتیازهای دیگرِ افرادِ موفق، قابل پرورش است. یعنی هیچکس نمیتواند بگوید من از بچگی روحیهی مبارزه نداشتم پس تا همیشه محکوم به اینم که به آرزوهایم با حسرت نگاه کنم.
این روحیه در ذات بشر به ودیعه گذاشتهشدهاست. کودکی که تازه بهدنیاآمده وقتی گرسنه میشود گریه میکند تا به آنچه طلب میکند برسد. این گریه نشانهی مبارزه و تلاش است برای رسیدن به هدفش. بزرگتر که میشود درحد توانش شکل مبارزه تغییر میکند. ممکن است برای بهدست آوردن آنچه میخواهد لجبازی کند، جیغ بکشد، خود را لوس کند ولی برای رسیدن به دلخواستهاش تلاش میکند. برای یادگیری راهرفتن بارها زمینمیخورد اما دوباره بلند میشود و ادامه میدهد چون هنوز این باور غلط در او شکل نگرفتهاست که تلاشش ممکن است بیثمرباشد.
جالب است بدانید اگر هیچ وقت به خودمان نگوییم قدرت رفع مشکل را نداریم امکان ندارد از عهدهی کاری برنیاییم. همهی آدمها چه افرادی باهوش بیشتر و چه افرادِ معمولی و چه حتی افرادی که هوشِ پایینتری دارند میتوانند با سرسختی و روحیهی مبارزه به آنچه خواستهاند برسند. شاید زمان رسیدنِ به هدف، برای افرادی که استعداد کمتری دارند کمی طولانیتر باشد اما این زمان را میتوانند با سرسختی و پیگیری بیشتر جبرانکنند.
این موضوع به غلط در باور عموم شکل گرفته است که فقط افراد با استعداد و باهوش توان رسیدن به آرزوهای بزرگشان را دارند بهعکس باید بگویم بسیارند افراد باهوشی که بهخاطر اطمینان به باهوش بودنشان گوی سبقت را به افراد معمولی ولی سرسخت سپرده اند و تا همیشه تنها افتخارشان فقط برچسب باهوش بودن است و بس.
پیشنهاد می کنم هدفی که رسیدن به آن تاکنون برایتان سخت بوده را انتخاب کنید و میزان سرسختی خود را برای رسیدن به آن محک بزنید. ببینید جزو اکثر افرادی هستید که با مواجهه با موانع بین راه، از هدف منصرف می شوند؛ یا جزو افرادی هستید که بارها برای دلخواسته شان تلاش میکنند و اگر موفق نشدند دلسرد نمیشوند و راهی دیگر را انتخاب می کنند؟
روحیهی مبارزه و سرسختی هم مثل هر عادت خوب دیگری باید در انسان پرورش پیدا کند.
این لطف را به خودتان بکنید و آرزوهایتان را با سرسختی به واقعیت تبدیلکنید.
آرزوهایتان سهم شما از زندگیاند؛ آنها را از آن خود کنید.
#سولماز_رئوف
۱۶ اردیبهشت ۹۷
ایمان و اعتقاد بسیار نکتۀ مهمی است برای این مساله
قلمتان پایدار باشد
آقای رحیمی بزرگوار
از لطف شما سپاسگزارم
همانطور که نوشته اید مبازره و سرسختی از ذات انسان سرچشمه می گیرد.
یکی از دلایل پیشرفت جامعه ی بشریت نیز همین روحیه ی مبارزه طلبی و تلاش بوده است.
انسانی که برای رسیدن به آرزوهایش نجنگد، مرده ی متحرکی بیش نیست.
ما می توانیم و باید بتوانیم.
قلمتان استوار
کاملا با فرمایشتون موافقم. اعتقاد دارم روحیه ی مبارزه و مقاومت چیزیه که باید تربیت بشه. ممنون از همراهیتون آقای معاشرتی عزیز