قلم دست بگیر و شروع کن. هرچه را او دستور میدهد بر کاغذ بیاور.
اگر هوای گریه دارد، برایش از تختهپاره بر موج بنویس و اگر دلتنگ اوج آسمان است برایش از غوغای ستارگان.
نوشتههایت همیشه نباید خوشایند دیگران باشد. گاهی همینکه خودت از نوشتن لذت ببری، کافی است.
طوری بنویس که هر بار میخوانیاش حال دلت عوض شود. با خودت صادق باش و هر چه او میگوید بنویس.
خجالت نکش از برونریز ندای درونت. دلت باغ توست. آنچه تو در دل نهان کردهای بذری است که تا سر از خاک بیرون نیاورد نور خورشید را نخواهد دید. اگر میخواهی تمام قدرت نهفته در وجودت را در اختیار داشته باشی با خودت، بادلت، با ندای درونت صادق باش.
بذرهای درست و غلط وجودت را به نور خورشید برسان. بذر تا جوانه نزند مشخص نمیشود درختی پرثمر است یا علفی هرز.
هیچچیز مثل صادقانه نوشتن انسان را با آنچه در وجودش نهفته است مواجه نمیکند.
باغبان به تمام بذرهای باغش رسیدگی میکند تا جوانه بزنند، چه گلها و درختها و چه علفهای مزاحم، اما تفاوت باغبان خوب با سایرین در این است که بهمحض شناسایی علفهای هرز آنها را از ریشه بیرون میکشد.
برای دلت، برای افکارت، برای آنچه در وجودت پنهان است باغبان باش اما باغبانی که بذرهای مخرب باغش را بهموقع شناسایی میکند و از ریشه بیرون میکشد.
#سولماز_رئوف
۲۹ فروردین ۹۷
@SolmazRaouf